۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

...........................چه نباید کرد.........................


اون موقعی که پست قبلی رو بعنوان چه باید کرد رو نوشتم به این فکر نمیکردم که این مطلب رو به عنوان چه نباید کرد رو بنویسم ولی باتوجه به نظرات دوستان واینکه کارهایی رو هم نباید انجام داد لازم دیدم متنی کوتاه با توجه به بایدهای خوانندگان ونبایدهایشان بنویسم چون باید برای رسیدن به بایدها ،نبایدهایی رو هم انجام داد.
اگر میخواهیم به رشدی برسیم که دیگر کسی نتواند براحتی با احساسمان بازی کند وسیاهی لشکر داستان شویم باید خود را از تعصبات بیهوده که ناشی از جهل میشود دور کنیم تعصبات بر روی مسائلی که بدون تحقیق وتفحص از کودکی همراه ما بوده اندچه آنکه برای رسیدن به رشد فکری باید از تعصبهای کورکورانه دوری جست وهنگامی که با تحقیق به اعتقادی رسیدیم سعی کنیم آنرا با دیگران سهیم کنیم به این نحو که با دلیل آنرا به دیگران معرفی کنیم وسعی در ارتقای آن عقیده داشته باشیم در این زمان دیگر نباید شخصیتها را بت کنیم باید انتقاد را از درون شروع کنیم چون اگر بدون سوال وجواب دنباله رو کسی شویمخود باعث میشویم که بتی جدید درست شود قبل از هر اتفاقی باید تکلیفمان را با هم مشخص کنیم  واینکه نباید دیگران را متهم به نفهمیدن کنیم وخود را فهیم ترین انسان بدانیم اگر به این حقیقت برسیم که اعتقادات ما میتواننند غلط باشند هیچ وقت به خود این اجازه را نمیدهیم  که دیگران را متهم به بد اندیشی کنیم ونباید به جای اثبات وطرح عقاید خودمان سعی در مبارزه با عقاید دیگران داشته باشیم باید واقع گرا باشیم که در همین جامعه زندگی میکنیم ودر همین قرن  ونبایدی دیگر، که همه به آن مبتلاییم این است که باید سیاه وسفید بودن مسائل را کنار بذاریم وبطور نسبی به همه مسائل نگاه کنیم چه آنکه همیشه سعی کرده ایم شخصیتها ودولت را سیاه یا سفید جلوه دهیم وهمین باعث سر شکستگیمان شده است بلکه باید دیگران را همانطور که هستند بشناسیم واز خوبیهایشان تمجید واز بدیهایشان دوری کنیم وبه آنها یادآور شویم تا دوباره بت سازی نکنیم ونباید در پیش بردن مسائل عجله را در دستور کار قرار دهیم باید از خودخواهیها گذشته واگر لازم باشد برای پیروزی خود را فدای نسل بعدیمان کنیم تا حداقل اگر خود به نتیجه ای نرسیدیم درختی تنومند برا ی فردای سرزمینمان کاشته باشیم .
یادمان باشد: باورهایمان شاید دروغ باشند 
ویادمان باشد : که با هم  به هدف میرسیمواینکه با تنهایی به جایی نمیرسیم

۱۳ نظر:

  1. دوری جستن از تعصب را گفته ای .. اما نگفته ای منشا و مبدا این تعصب كجاست .. اساس و پایه تعصب از دین خویی و مذهب باوری و مذهبی فكر كردن شكل می گیرد .. كما اینكه بسیاری از ماركسیست ها و كمونیست ها هم تفكر مذهبی دارند ..
    تفكر مذهبی چیست .. پیروی و تقلید و دنباله روی از یك فرد است در مورد مشخص مذهب این فرد مقدس و پاك و بیگناه و عاری از صفات یك انسان زمینی است ، مذهب همیشه با عالم بالای غیب در ارتباط است ..و در این باور مالكیت محترم است حالا ملك زمین و اب باشد یا انسان ... بخصوص « زن « .. این تفكر و باور و شكل اجتماعی همیشه تعصب و فقط حق با من است مطلق را یدك كشیده و خواهد كشید ..
    ماركسیست ها و كمونیست های مذهب تفكر .. پیروی و تقلید و دنباله روی را در روش و بینش خود فردی طلقی نمی كنند .. و فقط در كلام نمی پذیرند كه مقلدند و اما در عمل مقلد و پیروند .. پیرو قهرمانهای زمینی و هر چند خود به مالكیت « فردی « اعتقادی ندارند اما در عمل هم مالك دولتند و هم مالك دارایی های دولت ..
    در نتیجه تعصب به مقدسات در جامعه مذهبی همیشه بوده و خواهد بود .. مگر اینكه جامعه و دولت را از مذهب جدا كنیم .. كه متاسفانه .. بسیاری نفع مالی و اندكی نفع عقیدتی و بسیاری نفع نااگاهی در جامعه مذهبی دارند .. و از بین بردن تعصب در نوع جوامع مذهبی بدون اینكه مذهب از قدرت به زیر كشیده شود ، امكان پذیر نیست ..

    پاسخحذف
  2. فکر کنم از دیگر کارهایی که نباید انجام داد زود قضاوت کردن است و البته یکدل ویکرنگ بودن

    پاسخحذف
  3. سلام دوست عزيز
    سخنان وتين و جالبي بود . فقط با سخن آخرتان موفق نيستم كه گفته ايد "با گفته هاي ديگران به هدف مي رسيم"

    پاسخحذف
  4. سلام دوست عزيز!
    اين جمع بندی در ادامه ی پستِ قبلی،كاملاً به جا بود
    مطلبِ ديگر اينكه به نظرِ من بايد هميشه گذشته رو چراغِ راه آينده كنيم،چيزی كه بارها به ما سفارش شده،حال بحثِ اين كه چگونه از تاريخ بهره ببريم،بحثی جداست!
    مذهب و دين و مكتب همه به يه معنی اند،روش و مسلك ايده آل از ديدِ هر كس،برای زندگی بهتر،كه جايگاهش در ذهنِ آدمی ست و همان طور كه باری گفتند،از ايده ئولوژی تا عمل به آن گاه فرسنگ ها فاصله می افتد!
    تا بعد
    موفق باشيد! ;)

    پاسخحذف
  5. اشتباهِ تايپی پيش آمد كردندی،منظورِ اينجانب آقای بارانی بودند!:دی

    پاسخحذف
  6. باید صبوری کرد این جنبش نیاز به زمان دارد

    پاسخحذف
  7. آرام و دل انگیز بود لحظه ای که دلبستم
    دلبستم به تو که از جنس فرشته هایی
    در کنارت آرام بود قلبم
    آسمان دلم هر روز آبی بود و ناب
    دستانم در دستان گرمت جا گرفت
    چشمانم همرنگ نگاهت شد
    به رنگ سبزی چشمانت
    به رنگ زندگی
    امروز سایه ات را حس می کنم در کنارم
    با همیم شاید دور... ولی نزدیکتر از احساسمان
    رویا نیست دلدادگیمان
    دوستت دارم
    دوستم داری
    و من و تو با هم بودن را آرزو کردیم
    و حالا در این خانه زیبا و عاشقانه این بودن را آغاز نمودیم
    خوش آمدی مهربانم به خانه با هم بودنمان
    خوش آمدی عزیز دلم به خانه دلدادگیمان
    مقدمت را با تپش های قلب عاشقم گلریزان می کنم
    بیا که نفس هایم منتظرن
    دل انگیز من خوش آمدی
    خوش آمدی

    پاسخحذف
  8. من منتظرم منتظر دست های نامرئی که در تسخیر مرئی های سنت نیست من سرشار از امیدم امروز که میپرورم قدرت آن دست ها را که فردا بشکند در های رکود سنگی را...

    پاسخحذف
  9. البته در مرحله مبارزه می توان "باید ها" و "نبایدها"ی زیادی را مطرح نمود که در دو مقاله اخیر و همچنین نظرات دوستان به قسمتی از آنها اشاره گردیده است.ولی اگر فرض را بر این بگذاریم که روزی جنبش پیروز شود چه بصورت ریفرم یا انقلابی ،اول از همه بایست یک نباید بزرگ در مقابل تمام امتیازات ویژه و مصونیت ها و مطلقه ها قرار داد.اگر می بینیم در آمریکا،فرانسه و... رئیس جمهور یا بقیه مسئولان قانون را دور نمی زنند(یا نمی توانند دور بزنند) و به آن احترام میگذارند دلیلش معصوم بودن آنها نیست بلکه این قانون است که با اهرم های خود آنها را محدود کرده و تحت نظارت قرار می دهد.ولی در ایران اگر می بینیم رئیس جمهور به قانون اعتنایی نمی کند و اهرم های نظارتی طرح شده در قانون اساسی کارایی لازم برای مقابله با آن را ندارند به آن دلیل است که در قانون اساسی اصل ولایت" مطلقه" فقیه وجود دارد،از اینرو اگر فرد رهبر از او حمایت کند دیگر کسی نمی تواند او را محدود کند.پس نبایدی که بایستی به آن توجه کنیم ،عدم اعطای مصونیت برای افراد است چه در طی مبارزه و چه در دوره حکومت کردن.

    پاسخحذف
  10. به خاطر تاخیر عذر می خوام! اگه قبول کنیم هر کسی ممکنه اشتباه کنه و همه مطلق ِ عدل و درست کاری, نیستن می تونیم بیشتر به هم کمک کنیم! هر حزب و نهادی در همه ی جای دنیا مطلقا که خوب نیست! این تعصبات بی جهت و کورکورانه ی افراد برای همه گرون تموم می شه!

    پاسخحذف
  11. سلام کاملا موافقم کاش همه در این حرف و حقیقت متحد و متفق می شدند

    پاسخحذف