۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه

رسالت فرد مسئول :انقلاب سریع یا تغییر تدریجی ؟

انقلاب سریع یا تغییر تدریجی دو مقاله ورفتاری هستند که طرفداران خود را دارند بویژه موقعی که وارد فاز عملی میشوند دو رفتار حاصل میشود در این نوشته سعی میشود رسالت یک فرد مسئول برای نجات وآگاهی بخشی به جامعه بررسی شود 
ابتدا با مثالی نوشته را آغاز میکنم فرض کنیم وارد روستایی میشویم ومردم این روستا با شوق وعلاقه واز روی ایمان پای منبر ملا(مسخ کننده  )مینشینند وبدون اینکه بفهمند که آن فرد چه میگوید  فقط پای صحبتش مینشینند ومانند جادوگری مورد اغفالشان قرار میدهد در این لحظه فردی که آگاه است واحساس رسالت میکند باید چکار کند این فرد مسئول زمانی میتواند موفق بشود که بتواند جای آن ملا شود وبتواند با زبان مردم با آنها سخن گوید وآن مردم به حقیقت سخنان او پی ببرند ودیگر گرد آن ملا جمع نشوند و.دیگر اونتواند مردم را اغفال کند وتقدسش با شناخت مردم  شکسته شود آن زمان است که فرد مسئول رسالت خود را بخوبی انجام داده ومیتواند احساس موفقیت کند چون شناخت را به آنها ارزانی داشته ومردم به شناخت رسیده اند اما اگر ان فرد آمد وبه گوشه ای نشست وبا دیدن مردم انها را جاهل ونادان دانست که لایق فهمیدن نیستند وآنها را خرافی دانست وپیش خودش بگوید که کاری به کار انها ندارم آن فرد انسانی بیهوده میشود که تفاوتش با یکی از آنها در چهار دیواری ذهنش است  این تمثیل در مجموعه بزرگتر مانند جامعه ای است که گسترش پیدا کرده .
در جامعه فرد مسئول باید مانند یک کارگردان باشد کارگردان جامعه خودش که بطور مداوم طرح کننده تیپ وشخصیت جامعه ومتن مردم باشد وبتواند آنها را درک کند تنها حرف زدن از توده مردم کافی نیست بلکه باید دردها وشخصیت وخواسته های آنها را شناخته وبه شناخت درستی از توده مردم برسد تا خود را جای انها قرار دهد اما این کار زمان طولانی میبرد که شاید به نظر عده ای به نتیجه نرسد اما در راه حلهای اجتماعی نباید به کوتاهترین راه اندشید بلکه باید درستترین راه را انتخاب کرد که شاید راه کوتاهی نباشد بلکه راهی طولانی باشد ودیر به نتیجه برسد چون کارهاوتغییرات سطحی در جامعه نمیتواند به یک نتیجه گیری کلی  وهمیشگی برسد وبه شکست می انجامد پس فرد مسئول نباید خود را رهبر جامعه بداند بلکه باید رسالت خود را آگاهی دادن وبالابردن قوه شناخت توده مردم باشد اگر فرد مسئول بتواند به توده آگاهی دهد از خود جامعه قهرمانانی برخواهند خواست که لیاقت رهبری حرکت را داشته باشند رهبری که دیگر نتواند دیکتاتور مئابانه عمل کند تا زمانی که توده ومتن جامعه چنین نشود رسالت فرد مسئول ادامه دارد وبعد ازرسیدن به این شرایط همچنان فرد باید از خوابیدن جامعه جلوگیری کند پس فرد مسئول رسالتش خود آگاهی دادن به متن جامعه است که در این راه باید منطقی ترین وبهترین مسیر را انتخاب کند که لزوما کوتاه ترین مسیر نمیباشد وبه احتمال فراوان طولانی میباشد باید فرد مسئول در این راه فداکاری را بیشتر کند واز توقعات خود بکاهد که این رفتار بر خلاف رویه امروز است باید دو،سه نسل فدا شود وکار کند تا به نتیجه برسد اگر قرار است در یک دوره کوتاه مدت کاری صورت گیرد وبعد دوباره به عقتر از گذشته برگردیم واز آن چیزی که بودیم عقبتر رویم به یک دور باطل گرفتار میشویم بلکه باید فرد مسئول با طی مسیر طولانی وبلند مدت در راه یک تغییر اساسی گام بردارد که کلیه ابعاد جامعه را در برگیرد وشاید خود نتیجه ان را نبیند اما راهش به هدف میرسد.
نظر شما چیست انقلاب یا تغییر؟؟؟؟

۱۵ نظر:

  1. کاملاً با حرفتون موافقم که در این عصر تغییر، انقلاب بی ریشه و بدون تغییر در تاریکترین حفره های ذهن مردم هیچ چیز را دگرگون نمی کند بلکه همان رویه چهره و پوسته ای نو پیدا می کند و در باطن همچنان همان است. و میشویم مثال آدمی که از ترس پرت شدن در پرتگاه به شاخه های خشک و بی ریشه چنگ میزند.شاخه ای میشکند به شاخه ای دیگر پناه میبرد ،حال آنکه باید جای پایش را درست بگذارد و مسیر درست را برای بالا رفتن بیابد.و در این راه تنها کسی که مسیر را می شناسد میتواند راهنما باشد.

    پاسخحذف
  2. درود بر شما دوست گرامی ؛ بنده با اکثر مطالب عنوان شده در متن پست شما توافق نظر دارم اما به نکاتی هم لازم است اشاراتی ولو کوتاه داشته باشم . نخست اینکه ، از یکسو این حرف درست است که باید آگاهی رسانی کرد و تحمل کرد تا میوه به بار آید ، از سوی دیگر نباید از این هم گذشت که بخشی از توده ها هستند که تعصب چنان کورشان کرده است که هیچ وقت آگاه نمی شوند ، مثل طالبان امروزی یا همین دولت خودمان ! اینها هزاری هم آگاهی ها بالا برود ، قصد آگاه شدن ندارند . میخواهم بگویم مسئله دوسویه است هر چند مسئولیت زدایی نمی کنم ! فرد مسئول همواره باید در راستای آگاه سازی و انتشار داده ها عمل کند اما اگر عده ایی هم به گوشه ایی میخزند وزاویه نشین شده و توده را مرتجع و .. می خوانند به سبب سرخوردگی آنها است که بخشی از آن سرخوردگی بر دوش خودشان ، بخشی برای گرده توده و بخش دیگر و سهم دیگر، بر دوش کسانی که از آگاهی توده ها متضرر میشوند ... به هر حال اما ، باید هر کس در هر جایی هست بدون انتظار آگاهی رسانی ،یعنی اگر این پیش فرض را قبول کند که هیچ اتفاقی هم نیافتد مهم نیست و من انتظاری ندارم از این آگاهی رسانی ، آنوقت شاید سرخوردگی کمتر دیده شود ولی در کل با شما موافقم . در مورد اینکه انقلاب ، یا گذار تدریجی ؟ بحث بسیار پیچیده ایی است که هزاران آیتم دارد که هر یک نقش و تاثیر خود را دارند . فقط ، من به یکی از آنها اشاره میکنم . بنده خودم از طرفداران نظریه تغییر تدریجی و فتح پلکانی هستم اما یک زمان است که ، مثل امروز نه اینکه من و ما و توده نخواهد ، خیر ما میخواهیم یک کار غیراحساسی و عمیق و ریشه ایی ولو چند نسل فنا شوند انجام شود اما ما تنها سوی معادله نیستیم مثال عینی می زنم ، روزی برای دوستی نوشتم که من به عنوان یک ایرانی با ا نقلاب مخالفم و تکامل تدریجی را بهتر میدانم اما دولت حاکم بسیار علاقه مند است که علیه اش انقلابی شود و بوسیله خشم و احساسات توده ها سرنگون شود ! آهای دولتمردان ما نمی خواهیم انقلاب کنیم شما چرا گیر دادید و میخواهید ما را مجبور به انقلاب کنید !!! در عمل وقتی دولت رفتارهایی انجام میدهد ، مردم با هر اعتقادی در شرایطی یکسان قرار میگرند که ناگزیرند که عکس العملی به فراخور همان شرایط داشته باشند و این خیلی هم طبیعی است . این مشکلی است که ما با آن دست به گریبان هستیم یکسوی معادله قدرت هیچ ، تغییری را بر نمی تابد و سرکوب میکند و این جز به بالاتر رفتن دمای دیگ و انفجار یکباره اش که انقلابی دیگر است منجر نخواهد شد با این حال ، حتا اگر چنین شود ، اگر مردم را آگاه کرده باشیم تا حدی که پس از انقلاب هوشمندانه عمل کنند و مانند انقلابهای دیگر به اشتباه نروند خود گامی به پیش است هر چند بعید است که آگاهی رسانی فراوان نیز مانع از عدم نتیجه انقلاب گردد حتا در مقطعی طولانی از زمان . در واقع اینجا برای خود من هم کلاف سردرگمی ایجاد میشود که در این حالت چه باید کرد ؟؟ به هر صورت همواره ، مطالب خوب و جالب شما را میخوانم و استفاده میکنم . بدرود

    پاسخحذف
  3. سلام
    جانان سخن از زبان ما می گویی !
    به نظر من انقلاب در تمامی ادوار تاریخ مایه ضرر برای بشریت بوده است . تغییر ناگهانی ساختارها و بی نظمی و عدم آمادگی که در انقلاب وجود دارد باعث سوءاستفاده ی سودجیان میشود . قلعه حیوانات را که خوانده اید !
    اگر انقلاب از درون انسانها آغاز شود و تحول تدریجی در افراد ایجاد شود مسلما اثرات ماندگار و معقولی خواهد داشت .

    پاسخحذف
  4. ضمنا ممنون از نظراتتون چون من کاملا اونها را میفهمم

    پاسخحذف
  5. سلام اگرچه من در این زمینه خیلی اطلاعاتی ندارم ولی تغییر را بهتر از انقلاب میدونم شاید یک انقلاب دیگر انجام بشهو مستلزم تغییر باشه و سهل انگاری درتغییر باز وضع را همونطور نگه داره.

    پاسخحذف
  6. سلام دوست عزیز
    شما لینک شدید
    انجمن دانش آموزان مبارز

    پاسخحذف
  7. salam doste aziz mer30 be yade ma hasti linke shoma dar veblage linkestan toloue sabz eslah shod

    پاسخحذف
  8. تغييري درون‌زا، مبتني بر مولفه‌هاي فرهنگي جامعه و دور از هر گونه خشونت

    پاسخحذف
  9. عالی بود دوست عزیز عالی

    پاسخحذف
  10. برای تغییر دنیا باید از خویشتن شروع کرد.

    پاسخحذف
  11. سلام.هر انقلابی یه نوع تغییر ولی هر تغیری انقلاب ایجاد نمیکنه.هر کس باید خودش را مسئول بهبود شرایط جامعه بدونه هر انسانی باید منقلب شود به سوی کمال تا دور شود از تکرار و عادات کور کورانه.

    پاسخحذف
  12. سلام دوست عزیز ممنون که تو مدتی که نبودم سر زدی. بالاخره آپ کردم خوشحال میشم سر بزنی.

    پاسخحذف
  13. اينا فكر كردن با اون شعري كه در جواب شعر مشيري مينويسن خيلي هنرمندن !
    اما افسوس كه نمي فهمن ...
    نمي فهمن معني اون شعر رو ... !!!!

    پاسخحذف
  14. اتفاقا اين علي همان عليست...

    پاسخحذف